تو( و یا هر چیزی و هر کسی) خدایی . با وجود نبود و نشناختنت . و هستی ِ من با هستی ِ تو شکل می گیرد.
چاره ایی نیست؛ من - ایمان- دارم!
من ابراهیم را می فهمم. یقین بالاتر از هر علتی است.
کنارم بنشین و ثانیه ها را با من بشمار، اکنون زمان دل باختن به لحظه هاست
لذت-چه مختصر و چه فراوان- تنها از آن کسانی است که تجربه اش می کنند و یک فیلسوف حق دارد لذت گرایی را تنها بدین جهت که اساسش بر خود محوری است ، مورد سرزنش قرار دهد . اما به نظر من پاشنه ی آشیل ِ لذت گرایی خود محورانه بودن آن نیست (آه ، کاش در اشتباه می بودم) ، پاشنه آشیل لذت گرایی این است که به شکل مأیوس کننده ای آرمانی است . در واقع شک دارم که کمال مطلوب لذت گرایی دست یافتنی باشد و می ترسم این نوع زندگی لذت جویانه که برایمان تجویز شده است، با طبیعت بشری سازگار نشود.
برگرفته از کتاب " به آهستگی" اثر میلان کوندرا