پسرک در جیب های خود پول می کاشت ، آن قدر تا جیب هایش باد کردند و ترکیدند و شلوارش دو تا شد .
پسرک آن قدر با پول هایش خورد که شکمش متورم شد و پیراهنش ترکید و پیراهنش دوتا شد .
پسرک آن قدر *** تا *** اش **** شد و ترکید و *** دو تا شد .
پسرک مدرن شده بود ، مرد صدایش می کردند . و دیگر از این که از صورت تا نوک انگشتانش مو می رویید ،احساس بیهودگی نمی کرد .