درباره من

عکس من
تهران, سعادت آباد, Iran

۱۳۸۶ اسفند ۲۶, یکشنبه

دوران


عدم تعلق... تعليق

نئشگي ملايم كدئين... سرگيجه ..

تكرار گردش مداوم دور ِ حلقه ِ ممتد

قرصي كه بي احتياط و به اختيار، قورت داده شده

ريزش ملايم نور مانيتوري كه به هزار ايزو شفاعت كرده تا چشمهاي زل زده من را عمر بيشتري براي خيره گي ، ببخشد

آرامش من در آوردي اما لذت بخش ِ مطلق ِ من

انتظار طولاني سكوت براي ت‌‌ َك ناله اي افسوس

و من كه زمان را گم كرده ام

خونسردي نفرت انگيز

"سيم هاي ِ ساز براي جنبيدن يه ضرب ِ انگشتان نياز دارند"

و من به تو خيره نگاه خواهم كرد و اگر از من حالم را بپرسي ؛ خواهم گفت كه چيزيم نيست ، همه اش منم